امروز توی اینستا اعلامیه رومینا رو دیدم .
دختر سیزده ساله ایی که به قتل ناموسی!رسیده...
پدری که صاحب خونه و کشته که کشته فدای سرش و با وقاحت تمام اسمش میره رو اعلامیه به عنوان صاحب عزاااااا....
و مادری که اسمش رو اعلامیه نیست و خواهری که اسم شوهرش روی اعلامیه است و دختری که به جای عکسش یه دسته گل هست ...
توی مردن هم زنها رو سانسور میکنن... حتی اعلامیههامون رو هم اگر میشد بدون اسم چاپ میکردن.
انقدر از زنها میترسن که از اینکه اعتراف کنن وجود دارن میترسن.
پدرش هیچ جرمیمرتکب نشده از ناموسش حمایت کرده فقط همین .اما همه فراموش میکنن یه دختر سیزده ساله پر از شور زندگی فدای بی تدبیری یه قاضی ،یه قانونگذار، یه برادر یه دایی و احتمالا یه مادر منفعل شده...
رومینا رو مردهای اطرافش کشتن دستهای همشون به خون آغشته است ... و خون راه خودش رو پیدا میکنه و انتقام میگیره...
امیدوارم یک روز انقدر شجاع باشیم که یاد بگیریم از خودمون و زندگیمون دفاع کنیم و بدونیم قانونی هست که ازمون مراقبت میکنه...
رومینا کشته شد اما رومیناهای زیادی کشته نمیشن اما زنده هم نیستن .
زنهای زیادی پر از زندگی نزیستهان😔
پ.ن:راستش رو بگم عصبانی شدم ،به هم ریختم...
پدر من همیشه حتی الان میگه اگه مردی نزدیکتون بشه سر هر دو تاتون رو میزارم لب جوب و میبرم.بارها تصویر خودم رو دیدم ،با یه سر بریده... و من پرم از حسرت.پرم از تنهایی.پرم از زندگی نزیسته...
لعنت به مرد سالاری حاکم