loading...

در جستجوی لبخند

هر چیز که در جستن آنی ،آنی...

بازدید : 247
دوشنبه 21 ارديبهشت 1399 زمان : 1:23

روزایی که پدرم درگیر کرونا بود.اقوام محبت داشتند و هر روز بهم زنگ میزدن،اکثر صحبت‌ها حول این محور بود که فلانی کرونا داشت و از دنیا رفت😐حتی برام ویس‌هایی میفرستادن که توش دکترا و پرستارا از مرگ براثر کرونا میگفتن و از اون بدتر توی هر تماس آمار مبتلاها و فوتی‌ها تکرار میشد و گاهی سن فوتی‌ها بولد میشد بیشتر اوقات جواب من این بود نه انشالله بخیر میگذره همه چیز درست میشه همه چیز بهتر میشه و بعد که تلفن رو قطع میکردم حتی ساعتها گریه میکردم.یادمه یک شب از فرط ناراحتی و استرس دو ساعت تمام رقصیدم و ساعتها نقاشی کشیدم. این چند وقت فکر میکنم که واقعا بلوغ و رشد یافتگی آدم‌ها خیلی مهم تر از سن و سالشونه...
توی مکالمات اون آدم‌ها نیت بدی نداشتند اما میتونستن خیلی راحت نابودم کنن. اگر تنها اگر بالغ درونم ازم حمایت نمیکرد، دست کودکم رو نمیگرفت و بهش امید نمیداد.
شاید مشاوره رفتن تجربه بدی نباشه.حداقلش اینه که یه جاهایی انقدر پوست آدم کلفت میشه که به مشکلات چشم غره میره حتی اگر نتونه لبخند بزنه.

مقاله ترجمه شده ارتباط حسابداری مدیریت استراتژیک با فرهنگ عامه: دنیای موزیکال وست اِند (انتهای غربی)
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 30
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 6
  • بازدید کننده امروز : 7
  • باردید دیروز : 524
  • بازدید کننده دیروز : 305
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1849
  • بازدید ماه : 532
  • بازدید سال : 6862
  • بازدید کلی : 18088
  • کدهای اختصاصی