در جستجوی لبخند

پدرم هفت اسفند سرما خورد اوایل سرما خوردگی بود سوپ بهش دادیم، چهار تخمه اما بدتر شد و رفت دکتر .تشخیص دکتر سرماخوردگی بود سفکسیم و استامینوفن داد.

خدایا مگه یوسف رو از چاه درنیاوردی و عزیز مصر نکردی؟ خدایا مگه یونس رو از شکم ماهی درنیاوردی؟ خدایا مگه محمد(ص) رو از یتیمی‌و بی کسی نجات ندادی؟ خدایا مگه تو خدای من نیستی؟ من نه یعقوبم نه ایوبم نه سلیمانم نه مریمم ... من یه آدمم که ضمانت کردی روزیمو میدی ،من یه ادمم که خودت گفتی وقتی دلتون شکست صدام کنید،من یه آدمم که الان با گریه شب و روز صدات میکنم.
خدایا این روزا بگذره.خدایا به پدرم سلامتی بده خدایا یه بار دیگه خانواده کوچیکم رو جمع کن کنار هم.
میشه هر کسی این متن رو دید برای سلامتی پدرم یه حمد بخونه؟

زندگیم شده میدون جنگ، صبح پا میشم فکر میکنم کجاها رو باید بشورم و ضد عفونی کنم . توانش رو ندارم خودمم سرفه میکنم اما روی پام.نمیدونم حساسیت قدیمیمه یا منم مبتلا شدم ؟ هفته پیش تب داشتم اما علی رغم میل مدیرم سر کار نرفتم چون ترسیدم کسی مریض شه و حالاخودش میگه نیا...

وقتی زندگیت رو در معرض دید دیگران میزاری باید در مقابل قضاوتشون قوی باشی! من نیستم ...فقط همین
اینجا جاییه برای داستان سرایی... شخصیت‌ها هیچ ارتباطی به من و زندگیم ندارن ... من فقط قصه میبافم...

وقتی زندگیت رو در معرض دید دیگران میزاری باید در مقابل قضاوتشون قوی باشی! من نیستم ...فقط همین
اینجا جاییه برای داستان سرایی... شخصیت‌ها هیچ ارتباطی به من و زندگیم ندارن ... من فقط قصه میبافم...

میگفت وقتی بیست روزه بودی سرماخوردی و تب کردی چهل درجه تب برای یه نوزاد بیست روزه که هنوز هیچی واکسن نزده . از شدت عجز نشستم روی پله‌های حیاط و توی بغلم گرفتمت و گریه کردم .میترسیدم بمیری یا مغزت آسیب ببینه ....

وقتی زندگیت رو در معرض دید دیگران میزاری باید در مقابل قضاوتشون قوی باشی! من نیستم ...فقط همین
اینجا جاییه برای داستان سرایی... شخصیت‌ها هیچ ارتباطی به من و زندگیم ندارن ... من فقط قصه میبافم...

شب حالم گرفته بود و عصبی بودم .توی گوشیم چند تایی فیلم دارم که وقت نکردم ببینم یکیشونو دیدم .

پریروز داشتم له و لورده اینستا رو بالا و پایین میکردم .اینستای من این شکلیه .ده تا پیج کتابخوانی .ده تا روانشناس دو تا خیاط و یه چند تایی عروسک ساز و بقیه هم همه دوستای مجازی که میشناسم رو فالو کردم.

توی مرکز سونوگرافی نشستم و منتظرم نوبتم شه .اعلام کردن تو بخش سی تی یه بیمار کرونایی بوده که بیماریش تایید شده🙄